محل تبلیغات شما
قرار بود امروز بریم اصفهان به خاطر تعطیلیای اخیر شرکت شوهر تعطیل شدن ساعت ۶صبح مامانم زنگ زد خواب و بیدار بودم باگریه گفت محمودآقا فوت کرده. ما داریم میریم رشت شاید باور نکنید راضی ام خدایی نکرده عمم که این همه دوسش دارم طوریش بشه ولی شوهر عمم هیچیش نشه بس که شوهر عمم خوب بود همیشه از خوبیش گفتیم از مهربونیش . هنوز گیج و هنگم. تازه پنجاه ساله شده بود تازه نوه دار شده بود . ایست قلبی چه کوفتی بود؟ شاید جای اصفهان بریم رشت خیلی ناراحتم اصلا قابل وصف نیست.

وحید یه روزی میاد.

عجل کرده میمیرد نه بیمار سخت...

شوهر ,عمم ,کرده ,شاید ,تازه ,بریم ,شوهر عمم ,شده بود ,و هنگم ,هنگم تازه ,گیج و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها