محل تبلیغات شما



اگر تو شانزده  سال پیش بودیم حدود سال82
من خواب و رویای بیشتر شبهام این بود که فکرکنم تو یه روزی میای 
در میزنی ومیگی آهای من اومدم .
ببخشید که سرکارتون گذاشتم و چند روز اذیتتون کردم ، ولی حالا دیگه اومدم . 
بگم نامرد باز جرزنی کردی وتنها رفتی بگردی؟ 
بگم جریمه ات اینه مشقامو بنویسی. بگی: مشق همیشه هست بیا بریم دوچرخه سواری. 
بگم وحید تو که دوچرخه نداری !
 بگی راس میگیا ولی مامان قول داده امسال قبول شم برام دوچرخه میخره. بگم :وحید تو همیشه رفوزه ای الکی وعده نده. 
بگی:حالا بیا بریم کلوپ بازی کنیم .
بگم :وحید میشه از مامانم بخوای امشب خونتون بمونم که فردا بریم سرکلاس شما؟ 
بگی: نه میدونی که ابجیم اجازه نمیده خیلی سخت گیره. 
بگم :حداقل بیا قایم موشک بازی کنیم.
بگی: چشم بذار تا قایم شم.
چشم بذارم. بشمارم. یک ،دو ، سه ، .، هزار ،.، میلیون ،.، تا چند؟ 
چشمامو بردارم ببینم نیستی !
ببینم دروغ گفتی ورفتی . 
ببینم فقط از تو یه قبر مونده و یه من که دست و پامو به زور گرفتن که لحظه به خاک سپردنت رو نبینم. 
نبینم و حس کنم این قبر خالیه . 
حس کنم هر روز ممکنه بیای و در و باز کنی بگی شوخی کردم حالا برگشتم .
وحید جان دایی خوبم امشب یه اهنگ قشنگ از  گرشا رضایی گوش کردم  اسم آهنگش (عکسای آخر) بود  که برای خواهرزاده جوانش خونده بود  که فوت کرده 
یاده تو افتادم . اون  اهنگ رو به خواهر زاده اش تقدیم کرد 
منه خواهرزاده اهنگشو به تویی که بهترین دایی وهمبازیم بودی تقدیم میکنم . 

16ساله جات خالیه عزیزم و امشب دلم از نبودنت ترکید.


قرار بود امروز بریم اصفهان به خاطر تعطیلیای اخیر شرکت شوهر تعطیل شدن ساعت ۶صبح مامانم زنگ زد خواب و بیدار بودم باگریه گفت محمودآقا فوت کرده. ما داریم میریم رشت شاید باور نکنید راضی ام خدایی نکرده عمم که این همه دوسش دارم طوریش بشه ولی شوهر عمم هیچیش نشه بس که شوهر عمم خوب بود همیشه از خوبیش گفتیم از مهربونیش . هنوز گیج و هنگم. تازه پنجاه ساله شده بود تازه نوه دار شده بود . ایست قلبی چه کوفتی بود؟ شاید جای اصفهان بریم رشت خیلی ناراحتم اصلا قابل وصف نیست.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

واردات، صادرات و ترخیص کالا، 9141631694 Magical Mind امنیت و نشاط و شادی | پرسش مهر بیستم بیت های سوخته